سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ


پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 3
  • بازدید دیروز: 1
  • کل بازدیدها: 36179



دلبانگ




سلام دوستان.ببخشید که خیلی دیر آپ کردم اخه مسافرت رفته بودم.

 

هههههههههههههههههـــــــــــــــــــی دوباره آخر تابستون شد و ما باید خوابیدن تا لنگه ظهر و الافی های روزانه و گردش با دوستان و غیره و غیره رو ترک کنیم.با اومدن مدرسه من که تازه دارم میرم دبیرستان باید یه سری از دوستام روبرای همیشه فراموش کنم.خیلی دلم براشون تنگ میشه.هم برای دوستام و هم برای راهنماییم و بعضی از معلم ها.

.دلم براشونخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیلی میتنگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه 

راستی یادم رفت بگم.چند روز پیش که با زهرا(دوست صمیمیم)رفته بودیم تا به مدرسه قبلیم سر بزنیم که خیلی هم خوش گذشت زهرا برای کادوی تولدم که نتونست بیاد سوت معاونمون رو بهم دادتعجب نکنید.روز آخر مدرسه زهرا سوت معاونمون رو برای یادگاری به زور ازش گرفت و بالاخره هم داد به من چون من خیلی دوسش دارم.  آآآآآآآآآآآخ جون راستش خیلی خوش حال شدم چون این سوت به غیر از این که سوت معاونمون بود که من خیلی دوسش دارم .سوت دو تا معاون قبلیمون و بقیه ی معاون های همون مدرسه که من نمی دونم چه کسایی بودن هم بود.تازه رنگ سوتم  قرمزه.خب پرسپولیسیه دیگه

خب دیگه با اجازتون ما بریم.بای بای 




موضوع مطلب :


پنج شنبه 90 شهریور 24 :: 7:0 عصر :: نویسنده : آناهید



پیچک